وقتی ناراحت شده بود

متن مرتبط با «تعریف» در سایت وقتی ناراحت شده بود نوشته شده است

تعریف من ازش

  • میگفت:ازش تعریف کن گفتم:شنیدی میگن ماه شب چهارده؟_ آره.خب که چی؟+ ماه شب چهارده ازین لحاظ قشنگه و مثال شده که درخشنده اس،آخه صورتش مث ماه شب چهارده می‌درخشه.یکی دیگه از خصلت های ماه شب چهارده میدونی چیه؟_ به نظرم روشنایی زیاده باشه یا اینکه بزرگیش!+ ماه شب چهارده وقتی میدرخشه مث چراغی راهت رو روشن میکنه یعنی وقتی توی بیابونی خیلی بهت کمک میکنه و امید میده.از وقتی که با همیم نورش رو توی دلم حس میکنم،شده برام امید،هدف و ...راهم رو روشن کرده دارم رو به سوی خوشبختی با امید قدم بر میدارم._ خوش بحالت،امیدوارم خوشبخت بشین.بازم میتونی ازش تعریف کنی؟یکم مکث کردم و به نقطه ای خیره شدم،توی دلم غوغا بود انگار که دنیا رو بهم داده بودن پیش خودم می گفتم:چقدر من خوشبختم اما روم نمیشه جلوش به زبون بیارم چون شاید اگه می گفتم بهم میگفت دیگه خودتو لوس نکن! توی فکر بودم انگار سؤالش رو نشنیده بودم.دستی زد به شونه ام و گفت:با تو بودم!عاشق،حواست کجاس؟جا خوردم و گفتم:ببخشید و ادامه دادم.+ شنیدی آدمِ عاشق هوش و حواس نداره؟_ آره شنیدم ولی چرت و پرت گفتن.!+ نه بابا تو چرت و پرت می گی واقعا هوش از سرت می ره و همیشه بهش فکر میکنی.مانکن های توی مغازه رو حتما دیدی؟_ آره چطور؟+ اونها رو با دقت تمام حالا یا با دست یا با دستگاه درست میکنن تا خیلی قشنگ بشه و انصافا هم قشنگ میشه.انگار قربونش برم خدا رو خودش درستش کرده, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها